|
شنبه 15 تير 1392برچسب:, :: 23:2 :: نويسنده : SooGooLii
این منم امروز که خیال میکنم افسردگی مانند خورده برجانم افتاده است بغض میکنم ، خیلی وقت است میشناسمش همدم شب هایم که گاهی احساس میکند گلویم برایش زندان است ،خودش را آزاد میکند بی توجه به من و گونه های مرا خیس .... گاهی هوس میکنم زیر باران بروم بدون چتر قدم بزنم فکر کنم به خودم به تو به این زندگی تکراری گاهی هوس میکنم سیبی گاز بزنم به یاد شیرینی لحظه های آن روز شیرینی لبخندهایت شیرینی ... این منم بدونِ من ...بدونِ تو ... این تمام من است ...تمام من بدون ِ تو...
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |